تــقــدیــمـ بــهـ تــنــهــا عـشـقــمـ ...
خُـــدایــــآ عِشــــقَــــمـــو بِـــه عِـــشـــقِــــش بِــــرِســـون.....آمـــــیـــن
او رفته بود
مینوشتم ، نمیخواند ، اگر نمی رفتم ، نمی ماند ،
رفتم و او رفته بود ، همه چیز را شکسته بود،
روی دیوار اتاق نوشته بود که خسته بود
نظرات شما عزیزان:
پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:
,
20:33نویسنده هــــآدی
| |